من (آوا)من (آوا)، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

رمـــان هـــــای مــــــن

وبلاگی برای رمان های من

Gray cat Introduction

1400/10/28 20:55
نویسنده : Ava
200 بازدید
اشتراک گذاری


میتسوها روی نیمکت پارک نشسته بود و به بچه گربه ای که از روی دیوار میگذشت چشم دوخت . یعنی تحقیقات لوئیس چقدر طول میکشید؟
لوسی با دو لیوار آیس پک شکلاتی برگشت و گفت : « بسه دیگه میتسوها . اینقدر نگران نباش . زود پسش میگیریم . قول میدم لوئیس فردا صبح با کلی اطلاعات برگرده . شاید حتی خودش رو هم بیاره ! » .
شانه بالا انداختم و گفتم : « راست میگی . زیادی نگرانم . وقتشه یکم خوش باشم . در ضمن ، لوئیس هم کارشو بلده. » و لبخندی زدم.
آیس پک خودم را از لوسی گرفتم و ناگهان فکری شوم به ذهنم رسید . شاید لازم نبود منتظر لوئیس بمانیم ....




سلام بچه ها
این یه جور مقدمه بود و تکه ای از داستان به زودی پارت اول رو میزارم:)
منتظرش باشید^^

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (8)

AvaAva
28 دی 00 20:56
بچه ها خودم خیلی این داستان رو دوست دارم پس لطفا ازش حمایت کنین
𝐘𝐮𝐧𝐚𝐘𝐮𝐧𝐚
29 دی 00 16:21
منتظرشم^^
Ava
پاسخ
😍
𝐘𝐮𝐧𝐚𝐘𝐮𝐧𝐚
29 دی 00 16:22
کاور خیلی خوشمله^^
Ava
پاسخ
مرسییی💙
𝐘𝐮𝐧𝐚𝐘𝐮𝐧𝐚
29 دی 00 16:22
پارت اول رو کی میزاری ؟
Ava
پاسخ
نمیدونم 😂

1 بهمن 00 13:29
هی من پارت میخواااااممممممم😐💔
Ava
پاسخ
چشم:/

1 بهمن 00 13:30
میتسوها تویی دیگه؟
من کجام؟😐
Ava
پاسخ
احتمالا آره😂
تو هم قبل از پارت 10 میای
از اونجایی که ژانرش فانتزی احتمال داره یه جن ای پری ای چیزی دربیای😐😐😐
فقط اسمت همین سانا باشه؟ 

1 بهمن 00 13:45
چه خوبببب🙂
اسممو هرچی خواستی بزار حتی چا اون وو ولی فقط بست فرندت باشماااا😐💔
بحز بست فرند هیچی قبول نیس...اگرم خواستی بکنم خون آشام ولی بازم بست فرندت باشم :
Ava
پاسخ
چشم😐

1 بهمن 00 13:50
یه چیزی بگم نکشی منو...همین الان ۶۲۹ تا تلگراف دارم از نی نی وبلاگ که هیچ کدومشو باز نکردم😂💔
Ava
پاسخ
😐😐😐😐😐🗡️